بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
آرایش نظامی، در جنگ های بزرگ ِ شاهنامه - بخش دوم
***
داستان دوازده رخ، (ویترین آرایش و شیوه های جنگی) در شاهنامه
***
آرایش جنگی کیخسرو در جنگ با افراسیاب:
نخستین ازان لشکر نامدار/سواران شمشیر زن سی هزار-
گزین کرد خسرو برستم سپرد/بدو گفت کای نامبردار گرد-
ره سیستان گیر و برکش بگاه/بهندوستان اندر آور سپاه-
ز غزنین برو تا براه برین/چو گردد ترا تاج و تخت و نگین-
فرامرز را ده کلاه و نگین/کسی کو بخواهد ز لشکر گزین-
بزن کوس رویین و شیپور و نای/بکشمیر و کابل فزون زین مپای-
که ما را سر از جنگ افراسیاب/نیابد همی خورد و آرام و خواب-
الانان و غزدژ بلهراسب داد/بدو گفت کای گرد خسرو نژاد-
برو با سپاهی بکردار کوه/گزین کن ز گردان لشکر گروه-
سواران شایستهٔ کارزار/ببر تا برآری ز دشمن دمار-
باشکش بفرمود تا سی هزار/دمنده هژبران نیزه گزار-
برد سوی خوارزم کوس بزرگ/سپاهی بکردار درنده گرگ-
زند بر در شهر خوارزم گاه/ابا شیدهٔ رزم زن کینه خواه-
سپاه چهارم بگودرز داد/چه مایه ورا پند و اندرز داد-
که رو با بزرگان ایران بهم/چو گرگین و چون زنگه و گستهم-
زواره فریبرز و فرهاد و گیو/گرازه سپهدار و رهام نیو-
بفرمود بستن کمرشان بجنگ/سوی رزم توران شدن بی درنگ-
سپهدار گودرز کشوادگان/همه پهلوانان و آزادگان-
نشستند بر زین بفرمان شاه/سپهدار گودرز پیش سپاه-