برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

(107) - اصطلاح ِ "مگه خوابشو ببینی"، در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
 (107) -  اصطلاح ِ "مگه خوابشو ببینی"، در شاهنامه ی فردوسی .
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
ریشه ی اصطلاح "#مگه خوابشو ببینی"، در شاهنامه
***
گفتن ِ مگر خوابش را ببینی، به کسی که به ترفند و فریب متوسل میشود.

***
همه بخردان و ردان سپاه/بآواز گفتند کین نیست راه-
جهاندیده پردانش افراسیاب/ جز از چاره جستن نبیند بخواب-
نداند جز از تنبل و جادویی/فریب و بداندیشی و بدخویی-
ز لشکر کنون شیده را برگزید/که این دید بند بدی را کلید-
همی خواهد از شاه ایران نبرد/بدان تا کند روز ما را بدرد-


و

چنین گفت با رستم پیلتن/که این نامور مهتر انجمن-
چنین دارم امید کافراسیاب/نبیند جهان نیز هرگز بخواب-


و

ز خویشان کاموس چندی سپاه/بنزدیک خاقان شده دادخواه-

همی گفت هر کس که افراسیاب/ازین پس بزرگی نبیند بخواب-

چرا کین پی افگند کش نیست مرد/که آورد سازد بروز نبرد-


و

مرا ایدر اکنون نگینست و گاه/پرستنده و گنج و تاج و سپاه-

همان مرز و شاهی چو افراسیاب/کس این را ز ایران نبیند بخواب-


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد