برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

گشتاسب برای ترویج دین بهی به سیستان می رود

بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***

گشتاسب برای ترویج دین بهی به سیستان می رود:
برآمد بسی روزگاری بدوی/که خسرو سوی سیستان کرد روی-
که آنجا کند زنده و استا روا/کند موبدان را بدانجا گوا-
چو آنجا رسید آن گرانمایه شاه/پذیره شدش پهلوان سپاه-
شه نیمروز آنک رستمش نام/سوار جهاندیده همتای سام-

دقیقی باور دارد که رستم و زال، "دین ِ به" را می پذیرند:
به زاولش بردند مهمان خویش/همه بنده‌وار ایستادند پیش-
وزو زند و کشتی بیاموختند/ببستند و آذر برافروختند-
برآمد برین میهمانی دو سال/همی خورد گشتاسپ با پور زال-


 برخلاف باور فردوسی، به باور دقیقی شاعر، گویا خاندان رستم بت پرست بوده اند:

به زاولستان شد به پیغمبری*/که نفرین کند بر بت آزری-


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد