برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پیوند عاطفی انسان و اسب، در شاهنامه - 11

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
پیوند عاطفی انسان و اسب، در شاهنامه - 11
***

آنگاه که اسفندیار خود را از کند و زنجیر زندان پدرش گشتاسب می رهاند:

بیاهیخت پای و بپیچید دست/همه بند و زنجیر بر هم شکست-
چو بگسست زنجیر بی‌توش گشت/بیفتاد از درد و بیهوش گشت-
ستاره شمرکان شگفتی بدید/بران تاجدار آفرین گسترید-
چو آمد به هوش آن گو زورمند/همی پیش بنهاد زنجیر و بند-
چنین گفت کاین هدیه‌های گرزم/منش پست بادش به بزم و به رزم-
به گرمابه شد با تن دردمند/ز زنجیر فرسوده و مستمند-
چو آمد به در پس گو نامدار/رخش بود همچون گل اندر بهار-
یکی جوشن خسروانی بخواست/همان جامهٔ پهلوانی بخواست-
بفرمود کان بارهٔ گام زن/بیارید و آن ترگ و شمشیر من-


اسفندیار با دیدن حال و روز زار اسبش بر می آشوبد: 
چو چشمش بران تیزرو برفتاد/ز یزدان نیکی دهش کرد یاد-
همی گفت گر من گنه کرده‌ام/ازینسان به بند اندر آزرده‌ام-
چه کرد این چمان بارهٔ بربری/چه بایست کردن بدین لاغری-
بشویید و او را بی‌آهو کنید/به خوردن تنش را به نیرو کنید-


بهادر امیرعضدی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد