برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
پند های عملگرایانه(پراگماتیستیک) در شاهنامه - (5) - پراگماتیسم اسفندیار
***
ناسازگاری جنگ با خرد، جنگیدن با خرد ورزیدن.
***
اسفندیار برای رخنه در روئین دژ خود را در بهره بردن از دو ابزار "فریب و نهیب" مجاز می داند و به چاره گشایی، به "هر دری" میزند، تا کدام "در" برای رهانیدن خواهرانش همای و به آفرید از چنگ ارجاسب بکار آید و مفید افتد:
وز انجا بیامد به پردهسرای/ز بیگانه پردخت کردند جای-
پشوتن بشد نزد اسفندیار/سخن رفت هرگونه از کارزار-
بدو گفت جنگی چنین دژ به جنگ/به سال فراوان نیاید به چنگ-
مگر خوار گیرم تن خویش را/یکی چاره سازم بداندیش را-
توایدر شب و روز بیدار باش/سپه را ز دشمن نگهدار باش-
تن آنگه شود بیگمان ارجمند/سزاوار شاهی و تخت بلند-
کز انبوه دشمن نترسد به جنگ/به کوه از پلنگ و به آب از نهنگ-
به جایی فریب و به جایی نهیب/گهی فر و زیب و گهی در نشیب-
چو بازارگانی بدین دژ شوم/نگویم که شیر جهان پهلوم-
فراز آورم چاره از هر دری/بخوانم ز هر دانشی دفتری-
اسفندیار، به فرجام ترفند "فریب" را بر "نهیب" فراتر می بیند:
سپهبد به دژ روی بنهاد تفت/به کردار بازارگانان برفت-
بهادر امیرعضدی