و.ک(331,2)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
گفت و گوی نجوا گونه ی رستم با آستانه ی پرده سرای اسفندیار - بخش 2
***
رستم با پرده سرای اسفندیار چنین نجوا میکند:
"در ِ ترا بایستی گل ِ گرفت" که ناسزایی چون اسفندیار، بجای جمشید و کیکاووس و کیخسرو نشسته باشد.
چو رستم بدر شد ز پردهسرای/زمانی همی بود بر در به پای-
به کریاس* گفت ای سرای امید/خنک روز کاندر تو بد جمشید-
همایون بدی گاه کاوس کی/همان روز کیخسرو نیکپی-
در فرهی بر تو اکنون ببست/که بر تخت تو ناسزایی نشست-
..............................................................................
پ ن:
کریاس، آستانه، درگاه، دروازه.