برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۱۴)
***
تاریخنگاری، بخشی از "هنر" فردوسی و نشر ِ تاریخ ِ ایران زمین، بخشی از "هدف" فردوسی در تدوین شاهنامه
***
درس گرفتن از کین خواهی بهمن از تاریخ و بر خوردن از کِشته ی پیشینیان.
***
بهمن برای توجیه کین خواهی خود، از تاریخ و بر و بار کِشته ی پیشینیان بر می خورد و به کین خواهی پدرش اسفندیار و برادرانش نوش آذر و مهرنوش بر می آید:
هر آنکس که او باشد از آب پاک/نیارد سر گوهر اندر مغاک-
به کردار شاه آفریدون بود/چو خونین بباشد همایون بود-
که ضحاک را از پی خون جم/ز نامآوران جهان کرد کم-
منوچهر با سلم و تور سترگ/بیاورد ز آمل سپاهی بزرگ-
به چین رفت و کین نیا بازخواست/مرا همچنان داستانست راست-
چو کیخسرو آمد از افراسیاب/ز خون کرد گیتی چو دریای آب-
پدرم آمد و کین لهراسپ خواست/ز کشته زمین کرد با کوه راست-
فرامرز کز بهر خون پدر/به خورشید تابان برآورد سر-
به کابل شد و کین رستم بخواست/همه بوم و بر کرد با خاک راست-
زمین را ز خون بازنشناختند/همی باره بر کشتگان تاختند-
به کینه سزاوارتر کس منم/که بر شیر درنده اسپ افگنم-
اگر بشمری در جهان نامدار/سواری نبینی چو اسفندیار-
چه بینید و این را چه پاسخ دهید/بکوشید تا رای فرخ نهید-
چو بشنید گفتار بهمن سپاه/-هرانکس که بد شاه را نیکخواه-
به آواز گفتند ما بندهایم/همه دل به مهر تو آگندهایم-
ز کار گذشته تو داناتری/ز مردان جنگی تواناتری-
به گیتی همان کن که کام آیدت/وگر زان سخن فر و نام آیدت-
نپیچد کسی سر ز فرمان تو/که یارد گذشتن ز پیمان تو-
بهادر امیرعضدی