برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
وصف زیبایی از روند ِ بَرکردن و افروختن آتش، در شاهنامه فردوسی
***
نهادند بر دشت، هیزم دو کوه/جهانی نظاره شده هم گروه-
وزان پس به موبد بفرمود شاه/که بر چوب ریزند نفط سیاه-
وصفی ناب و ملموس از "بَرکردن" یا برافروختن آتش، به ترتیب ِ دَمیدن، دود برخاستن، گُر گرفتن، شعله ور شدن و زبانه کشیدن آتش:
بیامد دو صد مرد آتش فروز/دمیدند گفتی شب آمد به روز-
نخستین دمیدن سیه شد ز دود/زبانه برآمد پس از دود زود-
زمین گشت روشنتر از آسمان/جهانی خروشان و آتش دمان-
بهادر امیرعضدی