و.ک(085)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
معادل های بیتی معروف، مجهول و مجعول و البته بسیار حماسی و برانگیزاننده در شاهنامه فردوسی.
*همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ ازان به که کشور به دشمن دهیم* -
***
سپاهیان توران به خاقان:
سپه سربسر پیش خاقان شدند/ز کاموس با درد و گریان شدند-
کنون چارهٔ کار ما بازجوی/بتنها تن خویش و کس را مگوی-
*از آن پس "همه تن بکشتن دهیم"/بآوردگه بر، سر و تن نهیم*-
در داستان کاووس کشانی، گودرز به طوس نوذر:
چنین گفت با طوس گودرز پیر/که ما را کنون جنگ شد ناگزیر-
بسان شبیخون یکی رزم سخت/بسازیم تا چون بود یار، بخت-
*اگر "یک بیک تن بکشتن دهیم"/وگر تاج گردنکشان برنهیم*-
سپاهیان توران به افراسیاب:
چنین گفت لشکر بافراسیاب/که چندین سر از جنگ رستم متاب-
ز بهر بر و بوم و پیوند خویش/زن و کودک خرد و فرزند خویش-
*"همه سربسر تن بکشتن دهیم/به آید که گیتی بدشمن دهیم"*-
چو بشنید افراسیاب این سخن/فراموش کرد آن نبرد کهن-
افراسیاب به سپاهیانش:
چو آگاهی آمد برین رزمگاه/چنان خسته بد شاه توران سپاه-
چنین گفت کز گردش آسمان/نیابد گذر دانشی بیگمان-
چو دشمن همی جان بسیچد نه چیز/بکوشیم ناچار یک دست نیز-
*"اگر سربسر تن بکشتن دهیم/وگر ایرجی تاج بر سر نهیم"*-
سپاهیان ایران به کیخسرو:
یکایک بخسرو نهادند روی/سپاه و سپهبد همه شاهجوی-
زمانی بنخچیر تازیم اسب/زمانی نوان پیش آذر کشسب-
*"همه پیش تو تن بکشتن دهیم/سپاسی بران کشتگان برنهیم"*-بهادر امیرعضدی