برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
وصف نبرد سپاه کیخسرو با سپاه افراسیاب:
برفتند گردان نیزهوران/هم از قلب لشکر سپاهی گران-
نگه کرد افراسیاب از دو میل/بدان لشکر و جنگ صندوق و پیل-
سوی میمنه میسره برکشید/ز قلب و ز صندوق برتر کشید-
بفرمود تا جهن رزم آزمای/رود با تگینال لشکر ز جای-
برد دو هزار آزموده سوار/همه نیزهدار از در کارزار-
بر مسیره شیر جنگی طبرد/بشد تیز با نامداران گرد-
چو کیخسرو آن رزم ترکان بدید/که خورشید گشت از جهان ناپدید-
سوی آوه و سمنکنان کرد روی/که بودند شیران پرخاشجوی-
بفرمود تا بر سوی میسره/بتابند چون آفتاب از بره-
برفتند با نامور ده هزار/زرهدار با گرزهٔ گاوسار-
به شماخ سوری بفرمود شاه/که از نامداران ایران سپاه-
گزین کن ز جنگ آوران دههزار/سواران گرد از در کارزار-
میان دو صف تیغها بر کشید/مبینید کس را سر اندر کشید-
دو لشکر برینسان بر آویختند/چنان شد که گفتی برآمیختند-
بجنبید با رستم از قبلگاه/منوشان خوزان لشکر پناه-
برآمد خروشیدن بوق و کوس/بیک دست خسرو سپهدار طوس-
بیاراسته کاویانی درفش/همه پهلوانان زرینه کفش-
به درد دل از جای برخاستند/چپ شاه لشکر بیاراستند-
سوی راستش رستم کینه جوی/زواره برادرش بنهاد روی-
جهاندیده گودرز کشوادگان/بزرگان بسیار و آزادگان-
ببودند بر دست رستم بپای/زرسب و منوشان فرخنده رای-
بهادر امیرعضدی