برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(125) - اصطلاح ِ " دست شستن، نا امید شدن:"، در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
دست شستن، نا امید شدن:
همه مهر پیران بترکان برست/بشوید همی شاه ازو پاک دست-
و
بدو گفت رستم که ای شوربخت/که هرگز مبادا گل آن درخت-
سر نیزه و نام من مرگ تست/سرت را بباید ز تن دست شست-
و
عنان بزرگی هرآنکو بجست/نخستین بباید بخون دست شست-
اگر خود کشد گر کشندش بدرد/بگرد جهان تا توانی مگرد-
بهادر امیرعضدی