و.ک(033)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
باور فریدون به جدایی طبقات اجتماعی:
فریدون چو بشنید ناسود دیر/کمندی بیاراست از چرم شیر-
به تندی ببستش دو دست و میان/که نگشاید آن بند پیل ژیان-
نشست از بر تخت زرین او/بیفگند ناخوب آیین او-
بفرمود کردن به در بر خروش/که هر کس که دارید بیدار هوش-
نباید که باشید با ساز جنگ/نه زین گونه جوید کسی نام و ننگ-
سپاهی نباید که به پیشه ور/به یک روی جویند هر دو هنر-
یکی کارورز و یکی گرزدار/سزاوار هر کس پدیدست کار-
چو این کار آن جوید آن کار این/پرآشوب گردد سراسر زمین-
شنیدند یکسر سخنهای شاه/ازان مرد پرهیز با دستگاه-
بهادر امیرعضدی