بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
فریدون و بخش کردن زمین بین پسرانش.
***
سه بخش زمین: روم و خاور - ترکستان و چین - دشت گردان و ایران زمین و یمن:
نهفته چو بیرون کشید از نهان/به سه بخش کرد آفریدون جهان-
یکی روم و خاور دگر ترک و چین/سیم دشت گردان و ایران زمین-
سلم، شاه تور و خاور :
نخستین به سلم اندرون بنگرید/همه روم و خاور مراو را سزید-
به فرزند تا لشکری برگزید/گرازان سوی خاور اندرکشید-
به تخت کیان اندر آورد پای/همی خواندندیش خاور خدای-
تور، شاه توران زمین(ترکستان و چین):
دگر تور را داد توران زمین/ورا کرد سالار ترکان و چین-
یکی لشکری نا مزد کرد شاه/کشید آنگهی تور لشکر به راه-
بیامد به تخت کئی برنشست/کمر بر میان بست و بگشاد دست-
بزرگان برو گوهر افشاندند/همی پاک توران شهش خواندند-
ایرج، شاه ایران زمین:
از ایشان چو نوبت به ایرج رسید/مر او را پدر شاه ایران گزید-
هم ایران و هم دشت نیزه وران/هم آن تخت شاهی و تاج سران-
بدو داد کورا سزا بود تاج/همان کرسی و مهر و آن تخت عاج-
نشستند هر سه به آرام و شاد/چنان مرزبانان فرخ نژاد-
*****************************
پ ن:
سلم به تور:
چو ایران و دشت یلان و یمن/به ایرج دهد، روم و خاور به من
سپارد ترا مرز ترکان و چین/که از تو سپهدار ایران زمین
تور به ایرج:
ترا باید ایران و تخت کیان/مرا بر در ترک بسته میان-
برادر که مهتر به خاور به رنج/به سر بر ترا افسر و زیر گنج-
ایرج به تور:
من ایران نخواهم نه خاور نه چین/نه شاهی نه گسترده روی زمین-
بهادر امیرعضدی