برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
حرمت جسد دشمن در شاهنامه فردوسی - ۷ - جسد شیده افراسیاب
***
حرمت جسد شیده افراسیاب، نزد کیخسرو:
گرفتش بچپ گردن و راست پشت/برآورد و زد بر زمین بر درشت-
همه مهرهٔ پشت او همچو نی/شد از درد ریزان و بگسست پی-
یکی تیغ تیز از میان بر کشید/سراسر دل نامور بر درید-
برو کرد جوشن همه چاک چاک/همی ریخت بر تارک از درد خاک-
برهام گفت این بد بدسگال/دلیر و سبکسر مرا بود خال-
پس از کشتنش مهربانی کنید/یکی دخمهٔ خسروانی کنید-
تنش را بمشک و عبیر و گلاب/بشویی مغزش بکافور ناب-
بگردنش بر طوق مشکین نهید/کله بر سرش عنبرآگین نهید-
بهادر امیرعضدی