و.ک(054)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***زرینه گرز، از نمادهای فره ی ایزدی
***
عصا، چوبدستی، چوب تعلیمی، منتشا*، "زرینه گرز" از نمادهای فره ی ایزدی:
***
هراس و نگرانی گشتاسب، پس از تعبیر خوابش به وسیله ی جاماسب:
چو شاه جهاندار بشنید راز/بران گوشهٔ تخت خسپید باز-
ز دستش بیفتاد
زرینه گرز/تو گفتی برفتش همی فر و برز-
به روی اندر افتاد و بیهوش گشت/نگفتش سخن نیز و خاموش گشت-
جاماسب خردمند، گشتاسب را به باز گشت فره امیدوار می سازد و به حفظ فره ی شاهی بر می انگیزاند:
خردمند گفتا به شاه زمین/که ای نیکخو مهتر بافرین-
گر ایشان نباشند پیش سپاه/نهاده بسر بر کیانی کلاه-
که یارد شدن پیش ترکان چین/که بازآورد فره پاک دین-
تو زین خاک برخیز و برشو به گاه/مکن فره پادشاهی تباه-
..........................................................................
پ ن:
منتشا*، چوب دستی زمخت و گره دار قلندران و درویشان.
بهادر امیرعضدی