برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

واژه "میل" در شاهنامه فردوسی

 و.ک(008)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

 واژه "میل" در شاهنامه فردوسی.

***

در شاهنامه فردوسی، و در سروده های دیگر شاعران میهنمان، « میل » را از چند دیدگاه می توان دید و کاوید . و از این کاوش، « میل » را چند گونه ی متفاوت، می شود برآورد کرد .

1- "میل"، واحدی تقریبی برای بعد  مسافت :


فردوسی :
بزد مهره در جام بر پشت پیل/ازو بر شد آواز تا چند « میل » -
یکی « میل » ره تا به البرز کوه/یکی جایگه دید برنا شکوه -
همبر شد آوازشان بر دو « میل »/ به پیش سپاه اندرون کوس و پیل –
سپاه ایستاده چنین بر دو « میل »/ز آورد ِ مردان و پیکار پیل –
سواری فرستاد تا پشت پیل/بگردد بجوید همه« میل » « میل »-

با در نظر گرفتن شیوه ادبی فردوسی در باب « اغراق » ، در نمایاندن ِ بعد مسافت :
به دل نره شیر و به تن ژنده پیل/به ناورد خشت افکند بر دو « میل » -
به دیبا بیاراسته پشت پیل/همی تافت آن لشکر از چند « میل »-
ز دریای هندوستان تا دو « میل »/درم بود با هدیه و اسب و پیل –
سپهبد فرود آمد از پشت پیل/پیاده همی رفت گریان دو « میل »-

چنانچه « میل » با همین معنی توسط سعدی نیز در بوستان کاربرد داشته .
سعدی :
کمندش می‌دواند پای مشتاق/بیابان را نپرسد چند « میل »  ست –
سخن بیرون مگوی از عشق سعدی/سخن عشقست و دیگر قال و قیلست

سعدی : 

هر آن شب در فراق روی لیلی/که بر مجنون رود لیلی طویلست –

کمندش می‌دواند پای مشتاق/بیابان را نپرسد چند « میل »  ست –

چو مور افتان و خیزان رفت باید/و گر خود ره به زیر پای پیلست -

منوچهری :
چون ملک، با ملکان، مجلس می، ‌کرده بود/پیش او، بیست هزاران، بت نو، برده بود –
چون سپه را به سوی دشت، برون برده بود/گرد لشکر، صد و شش « میل » ، سراپرده بود -

فرخی سیستانی :
در این تفکر مقدار یک دو « میل »  براند/ز رفته باز پشیمان شد و فرو استاد –
ز دست راست یکی روشن پدید آمد/چنانکه هرکس از آن روشنی نشانی داد -

  سعدی :
چو بیرون شد از کازرون یک دو « میل » /به پیش آمدش سنگلاخی مهیل –
بپرسید کاین قله را نام چیست؟/که بسیار بیند عجب هر که زیست –
کسی گفتش این راه را وین مقام/بجز "تنگ ترکان"* ندانیم نام –
................
حاشیه : 

« تنگ ِ تُرکان » ، محلی که ناصر دیوان کازرونی « ناصرلشکر »،  در جنگ جهانی اول، جلو صاحب منصبان بریتانیای کبیر، قد بر افراشت و اولین شکست مفتضحانه را به قشون انگلیس، تحمیل کرد - جاده ی کازرون به بوشهر.


مولوی :
که سفر کردم درین ره شصت « میل »/مر مرا گمراه گوید این دلیل –

مسعود سعد سلمان :
زنده خیال دوست همی داردم چنین/ کاید همی به من شب تار از دویست « میل »

  2 - "میل"، حد ِ مرز ها و حدود، یا به عبارتی همان BENCH  MARKER :

میل، نشانگان حد و مرز:

بهرام گور، 

برآورد « میلی »  ز سنگ و ز گج/که کس را به ایران ز ترک و خلج* –
نباشد گذر جز به فرمان شاه/همان نیز جیحون میانجی به راه –
شاید  رد پایی به جای مانده از گذشته های دور، با تجلی سنگ چین « کـَـرّه چین » عشایر قشقایی، نماد و نشانگان مینیاتوری  ِ محدوده و مرز بندی ِ  مراتع  و تفکیک چرا گاه عشایر قشقایی معاصرین خودمان را نیز بتوان در همان  راستا دید. 

3-  "میل"، برجک دیدبانی و « فار » ساحلی :

 نظامی :
به آیین کیخسرو تخت گیر/که برد از جهان تخت خود بر سریر –
بفرمود « میلی »  برافراختن/بر او روشن آیینه‌ای ساختن –
که از روی دریا به یک ماهه راه/نشان باز داد از سپید و سیاه - « فار »
بدان تا بود دیدبان گاه، تخت/بر او دیده بانان بیدار بخت –
چو ز آیینه بینند پوشیده راز/به دارنده تخت گویند باز –
اگر دشمنی ترکتازی کند/رقیب حرم چاره سازی کند –
چو فارغ شد از تختگاهی چنان/نشست از بر« بور عالی عنان* »

*( اسب ِ سمند،  با افسار و  یراق  ِ فاخر ) .

ناصر خسرو :
بر ره دین به مثل « میل » نبینند و مناره/وز پس دنیا، ذره به هوا در بشمارند-

***************
میل، لغت‌نامه دهخدا:
میل . (معرب ، اِ) واحد مسافت. در روم قدیم برابر 1620 یارد انگلیسی و معادل با 1482 متر فرانسوی. هر یک از ستونهایی که برای تعیین مسافتی در اصل 1000 گام (قدم و سپس فرسنگ ) در جاده ها نصب می کردند. شکل مخروطی که با سنگ و گچ در جاده ها نصب می کردند. (به اعتبار آنکه از آن علامت مقدار مسافتی که به قدر یک میل است معلوم می شده )


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد