برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
پشوتن، در سوگ اسفندیار:
پشوتن همی رفت گریان به راه/پس پشت تابوت و اسپ سیاه-
زنان از پشوتن درآویختند/همی خون ز مژگان فرو ریختند-
که این بند تابوت را برگشای/تن خسته یک بار ما را نمای-
پشوتن غمی شد میان زنان/خروشان و گوشت از دو بازو کنان-
به آهنگران گفت سوهان تیز/بیارید کامد کنون رستخیز-
سر تنگ تابوت را باز کرد/به نوی یکی مویه آغاز کرد-
چو مادرش با خواهران روی شاه/پر از مشک دیدند ریش سیاه-
برفتند یکسر ز بالین شاه/خروشان به نزدیک اسپ سیاه-
بسودند پر مهر یال و برش/کتایون همی ریخت خاک از برش-
بهادر امیرعضدی