و.ک(023)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
صنایع ادبی، در شاهنامه
***
سپهدار سهراب نیزه بدست/یکی بارکش "باره" ای برنشست -
سوی "باره" آمد یکی بنگرید/به "باره" درون بس کسی را ندید-
باره، اسب - باره، برج و بارو.
چو "در" شد ز "در" شاه بر پای خاست/بسی پوزش اندر گذشته بخواست -
در شد، بیرون شد - در، دروازه.
مرا دایه و پیشکاره "شبان"/نه آرام روز و نه خواب "شبان"-
شبان، چوپان - شبان، شب ها.
بزد تیر بر اسپ بیژن فرود/تو گفتی باسپ اندرون جان نبود -
بیفتاد و بیژن جدا گشت ازوی/سوی " تیغ " با " تیغ " بنهاد روی -
تیغ، ستیغ، قله - تیغ، شمشیر.
نشسته سراینده رامشگران/" سر " اندر ستاره، " سران ِ " " سران " -
سر، کلّه - سران، سر و تاج - سران، بزرگان
" گَله " کرد باید به گیتی یَله/ترا چون نباشد ز گیتی " گِله " -
گَله، گَلّه، رمه - گِله، شِکوِه و شکایت
بدو گفت رو تا سیاووشگرد/ببین تا چه جایست بر " گَرد " ، " گِرد "-
گَرد، خاک، زمین، دشت - گِرد، گردآوری کردن، بنا کردن، فراهم آوردن
که " کِه " را به " کَه " دارم و " مِه " به " مَه "/فراوان خرد باشدم روزبه -
که کهتر را به " " کَه "" - مهتر را به " مِه ".
مهان را به " مَه " دارد و "کَه" به "کِه"/بود دین فروزنده و روزبِه-
مِهان را به "ماه" - کهتر را به "کاه"
بگفتند هر دو که نوشه " بدی "/همیشه ز تو دور دست " بدی "-
بَدی، باشی - بَدی، شر
بهادر امیرعضدی