برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 4 - ترور نا فرجام اردشیر بابکان به فرمان اردوان
***
اردوان به پسرش بهمن:
اردوان پیامی به پسرش بهمن در هندوستان فرستاد و بهمن نیز پیام اردوان را به خواهرش (همسر اردشیر ساسان) می فرستد و او را به زهر دادن اردشیر ترغیب می کند:
بدو گفت رو پیش خواهر بگوی/که از دشمن این مهربانی مجوی-
برادر دو داری به هندوستان/به رنج و بلا گشته همداستان-
دو در بند و زندان شاه اردشیر/پدر کشته و زنده خسته به تیر-
تو از ما گسسته بدین گونه مهر/پسندد چنین کردگار سپهر-
چو خواهی که بانوی ایران شوی/به گیتی پسند دلیران شوی-
هلاهل چنین زهر هندی بگیر/به کار آر یکپار بر اردشیر-
فرستاده آمد بهنگام شام/به دخت گرامی بداد آن پیام-
چنان بد که یک روز شاه اردشیر/به نخچیر بر گور بگشاد تیر-
چو بگذشت نیمی ز روزه دراز/سپهبد ز نخچیرگه گشت باز-
سوی دختر اردوان شد ز راه/دوان ماه چهره بشد نزد شاه-
بیاورد جامی ز یاقوت زرد/پر از شکر و پست با آب سرد-
بیامیخت با شکر و پست زهر/که بهمن مگر یابد از کام بهر-
چو بگرفت شاه اردشیر آن به دست/ز دستش بیفتاد و بشکست پست-
شد آن پادشا بچه لرزان ز بیم/هم اندر زمان شد دلش به دو نیم-
جهاندار زان لرزه شد بدگمان/پراندیشه از گردش آسمان-
بفرمود تا خانگی مرغ چار/پرستنده آرد بر شهریار-
چو آن مرغ بر پست بگذاشتند/گمانی همی خیره پنداشتند-
هم انگاه مرغ آن بخورد و بمرد/گمان بردن از راه نیکی ببرد-
بهادر امیرعضدی