برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

نقش راز آلود ستارگان در پیش بینی ِ رخدادها در شاهنامه ی فردوسی – بخش 32 – کید هندی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نقش راز آلود ستارگان در پیش بینی ِ رخدادها در شاهنامه ی فردوسی – بخش 32 – کید هندی
***   
حکیم فرزانه ی طوس، در شاهنامه ی کوه پیکرش، باور پیشینیان ما به طالع سعد و نحس و ایمان آنان به توان اختر شناسان در باز بینی و بازخوانی آینده ی اشخاص یا رخداد ها یا جنگ های پیش رو، را بازتاب می دهد و رخ می نمایاند.
برای برآورد ِ فرجام ِ نبرد ها، آینده و سرنوشت آتی اشخاص پس از تولد، فرجام ازدواج ها، و دیگر سوژه ها، از ستاره شماران و زیج و اسطرلاب بهره گرفته میشده ست.
***
ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.
***
کید هندی و دیدن فال سعد و نحس شاپور اردشیر:

 چو شاپور شد همچو سرو بلند/ز چشم بدش بود بیم گزند-
 بدو گفت فرخنده دستور اوی/که ای شاه روشن دل و راه جوی-
سوی کید هندی فرستیم کس/که دانش پژوهست و فریادرس-
بداند شمار سپهر بلند/در پادشاهی و راه گزند-
اگر هفت کشور ترا بی همال/بخواهد بدن بازیابد به فال-
یکایک بگوید ندارد به رنج/که نخواهد بدین پاسخ از شاه گنج-
 چو بشنید بگزید شاه اردشیر/جوانی گرانمایه و تیزویر-
فرستاد نزدیک دانا به هند/بسی اسپ و دینار و چندی پرند-
بدو گفت رو پیش دانا بگوی/که ای مرد نیک اختر و راه جوی-
به اختر نگه کن که تا من ز جنگ/کی آسایم و کشور آرم به چنگ-
اگر بود خواهد بدین دستگاه/به تدبیر آن زور بنمای راه-
وگر نیست این تا نباشم به رنج/برین گونه نپراگند نیز گنج-
 بیامد فرستادهٔ شهریار/بر کید با هدیه و با نثار-
بگفت آنک با او شهنشاه گفت/همه رازها برگشاد از نهفت-
بپرسید زو کید و غمخواره شد/ز پرسش سوی دانش و چاره شد-
بیاورد صلاب و اختر گرفت/یکی زیج رومی به بر در گرفت-
نگه کرد بر کار چرخ بلند/ز آسانی و سود و درد و گزند-
فرستاده را گفت کردم شمار/از ایران و از اختر شهریار-
 گر از گوهر مهرک نوش زاد/برآمیزد این تخمه با آن نژاد-
نشیند به آرام بر تخت شاه/نباید فرستاد هر سو سپاه-
بیفزایدش گنج و کاهدش رنج/تو شو کینهٔ این دو گوهر بسنج-
گر این کرد ایران ورا گشت راست/بیابد همه کام دل هرچ خواست-
فرستاده را چیز بخشید و گفت/کزین هرچ گفتم نباید نهفت-
گر او زین نپیچد سپهر بلند/کند اینک گفتم برو ارجمند-

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد