و.ک(048,2)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
زنان سنت شکن در شاهنامه - 2 - سنت شکنی مالکه دختر طایر عرب.
***زنانی آزاده، اراده گرا، پراگماتیست، جسور و بی پروا، سنت شکنان عرصه ی آداب و رسم های معمول و متعارف و در هم کوبنده ی سنت در شاهنامه اند.
***
مالکه، شاپور را بر می گزیند:
ز دیوار دژ مالکه بنگرید/درفش و سر نامداران بدید-
بشد خواب و آرام زان خوب چهر/بر دایه شد با دلی پر ز مهر-
بدو گفت کین شاه خورشیدفش/که ایدر بیامد چنین کینه کش-
بزرگی او چون نهان منست/جهان خوانمش کو جهان منست-
پیامی ز من نزد شاپور بر/به رزم آمدست او ز من سور بر-
بگویش که با تو ز یک گوهرم/هم از تخم نرسی کنداورم-
همان نیز با کین نه هم گوشه ام/که خویش توام دختر نوشه ام-
مرا گر بخواهی حصار آن تست/چو ایوان بیابی نگار آن تست-
برین کار با دایه پیمان کنی/زبان در بزرگی گروگان کنی-
بدو دایه گفت آنچ فرمان دهی/بگویم بیارمت زو آگهی-
پاسخ شاپور به دلباختگی مالکه:
چنین داد پاسخ که با ماه روی/به خوبی سخنها فراوان بگوی-
بگویش که گفت او به خورشید و ماه/به زنار و زردشت و فرخ کلاه-
که هر چیز کز من بخواهی همی/گر از پادشاهی بکاهی همی-
ز من هیچ بد نشنود گوش تو/نجویم جدایی ز آغوش تو-
خریدارم او را به تخت و کلاه/به فرمان یزدان و گنج و سپاه-
چو بشنید پاسخ هم اندر زمان/ز پرده بیامد بر دژ دوان-
بهادر امیرعضدی