برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

تازیان، از دیدگاه فردوسی و یزدگرد سوم.

و.ک(046)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
تازیان، از دیدگاه فردوسی و یزدگرد سوم.
***
تازیان، از دیدگاه فردوسی:
تازیان، نیزه داران ِ خنجرگزار

گزین کرد از تازیان سی هزار/همه نیزه داران خنجرگزار -

فردوسی، عربستان را با قید ِ دشت نیزه وران و دشت نیزه گزاران می نمایاند و می نامد:
فراوان کس از دشت نیزه وران/بر خویش خواند آزموده سران -
&
 به سالی هم دشت نیزه وران/نیابند خورد از کران تا کران -
&
هم ایران و هم دشت نیزه وران/هم آن تخت شاهی و تاج سران -

ز ترکان و از دشت نیزه وران/ز هر سو بیامد سپاهی گران -
&
وگرنه مرا با سپاهی گران/هم از روم وز دشت نیزه وران -
&
جوانوی دانا ز پیش سران/بیامد سوی دشت نیزه وران -
&
ور ایدون که از دشت نیزه وران/نبالد کسی از کران تا کران -

 تازیان از زبان یزدگرد سوم:
  همانا که آمد شما را خبر/که ما را چه آمد ز اختر به سر -
ازین مارخوار اهرمن چهرگان/ز دانایی و شرم بی بهر گان -
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد / همی داد خواهند گیتی به باد -
چنین گشت پرگار چرخ بلند/که آید بدین پادشاهی گزند -
ازین زاغ ساران بی آب و رنگ / نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ - 
بدین تخت شاهی نهادست روی / شکم گرسنه کام دیهیم جوی -
پراکنده گردد بدی در جهان / گزند آشکارا و نیکی نهان -

اعتراف منذر تازی:
سه دیگر که خون ریختن کار ماست/همان ایزد دادگر یار ماست-

تازیان، نیزه وران، در نبرد شعیب با سپاه داراب:
شد از جنگ نیزه وران تا به روم/همی جست رزم اندر آباد بوم -


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد