برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

باور ِ حکیم فرزانه ی طوس، به بیگانگی دادار دادگر با بیدادگری - بخش 2

و.ک(004,2)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***

باور ِ حکیم فرزانه ی طوس، به بیگانگی دادار دادگر با بیدادگری -  بخش 2
***
باور ِ حکیم فرزانه ی طوس، به بیگانگی دادار دادگر با بیدادگریِ  گردان سپهر -
*** 
فردوسی و بیدادگری گردان سپهر:
***
"من آنم سزد گر بنالم ز داد".
زال پیش پدر، از بیدادی که پیش ازین بر او روا داشته شده ست می نالد:
به سام آنگهی گفت زال جوان/که چون زیست خواهم من ایدر نوان-
جدا پیشتر زین کجا داشتی/مدارم که آمد گه آشتی-
کسی کو ز مادر گنه کار زاد/من آنم سزد گر بنالم ز داد-
گهی زیر چنگال مرغ اندرون/چمیدن به خاک و چریدن ز خون-
کنون دور ماندم ز پروردگار/چنین پروراند مرا روزگار-
ز گل بهرهٔ من بجز خار نیست/بدین با جهاندار پیگار نیست-


سام به زال زر:
بیرون ریز هر آنچه را در دل انباشته داری، عقده ی دل بگشا.  دلت را از  بغض بپرداز.

بدو گفت پرداختن دل، سزاست/بپرداز و بر گوی هرچت هواست-

ستاره شمر مرد اخترگرای/چنین زد ترا ز اختر نیک رای-
که ایدر ترا باشد آرامگاه/هم ایدر سپاه و هم ایدر کلاه-

گذر نیست بر حکم گردان سپهر*/هم ایدر بگسترد بایدت مهر-


*حکیم طوس، باز گردن آویز بی مهری و غداری و شقاوت را آویزه ی گردن سپهر می کند و با ذکاوت و هوشمندی، دادار دادگر را ازین جباریت و قهاریت، بری و دور نگه میدارد.

حکیم، پژواک دل خودش را از زبان سام به گوش ما می رساند.


چنان گشت زال از بس آموختن/تو گفتی ستاره ست از افروختن-
به رای و به دانش به جایی رسید/که چون خویشتن در جهان کس ندید-

بدین سان همی گشت گردان سپهر/ابر سام و بر زال گسترده مهر*-


زال زر، آنچنان سر ِ سروری می یابد و قد بر می افرازد، گویی که "حتا" گردان سپهر هم  به شرمساری از شکوه و فرزانگی زال غافلگیر شده و از شقاوت و بی مهری همیشگی دست بر می‌دارد و به زال مهر می ورزد.

درین چند بیت اخیر، شاهد رخ نمودن اغراق در شاهنامه هستیم.
اغراق یا بزرگنمایی در پدیده ها و رخدادها و مضمون ها، از "ارکان شاهنامه" ست.


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد