برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(171) - مترادف اصطلاحِ "یک روز ِ خوش به خود ندیدن"، در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
یک روز ِ خوش به خود ندیدن در شاهنامه:
کجا سالیان اندر آمد به شش/که نگذشت بر ما یکی روز خوش-
و
ز بهر درم گرددش کینه کش/که ناخوش کند بر دلش روز خوش-
و
دلش زان زده فال پر آتشست/همه زندگانی برو ناخوشست-
و
بدو گفت کز کار اسفندیار/چنان داغ دل گشتم و سوکوار-
که روزی نبد زندگانیم خوش/دژم بودم از اختر کینه کش-
بهادر امیرعضدی