برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
مرگ، جبر ِ زندگی - بخش (2) - رستم در نبرد با خاقان ، کشته شدن در آوردگاه رزم را روا تر می داند تا مردار شدن در عافیت بزم.
***
مرگ، جبر زندگی ست. زندگی، شکار مرگ ست (جز مرگ را کس ز مادر نزاد) و برگزیدن مرگ، اختیار ِ زندگی.
در شاهنامه، این برخی از پهلوانان و شاهانند که شکارگر مرگ می شوند.
***
مرا گر برزم اندر آید زمان / نمیرم ببزم اندرون بی گمان-
همی نام باید که ماند دراز / نمانی همی کار چندین مساز-
دل اندر سرای سپنجی مبند/که پر خون شوی چون ببایدت کند-
اگر یار باشد روان با خرد/بنیک و ببد روز را بشمرد-
خداوند تاج و خداوند گنج/نبندد دل اندر سرای سپنج-
چنین داد پاسخ برستم سپاه/که فرمان تو برتر از چرخ ماه-
چنان رزم سازیم با تیغ تیز/که ماند ز ما نام تا رستخیز-
ز دو رویه تنگ اندر آمد سپاه/یکی ابر گفتی برآمد سیاه-
بهادر امیرعضدی