برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
برخی واژه های چند مفهومه - بخش 1 - گاشت، برگشتن، نگذاشت، پنداشتن، برافراشتن، نگارش
***
برگاشتن، گشتن، برگشتن، منصرف شدن، روی برگرداندن:
فرستاده بشنید گفتار اوی/زمین را ببوسید و برگاشت روی-
و
هم این یک سخن قارن اندیشه کرد/که برگاشتش سلم روی از نبرد-
و
که رستم همی ز آشتی سربگاشت/ز درد سیاوش بدل کینه داشت-نگاشت، نگذاشت، نهشت:
سواری چو من پای بر زین نگاشت/کسی تیغ و گرز مرا برنداشت-
انگاشتن، پنداشتن، گمان بردن:
زترکان ترا بخرد انگاشتم/ازین سان که هستی نپنداشتم-
بگاشتن، برافراشتن، راست کردن، برفرازیدن:
به آوردگه گشت و نیزه بگاشت/چو لختی بگردید نیزه بداشت-
نگاشتن، نوشتن، نقش بستن، نقاشی کردن، نگاریدن:
به قرطاس بر پیل بنگاشتند/به چشم جهانجوی بگذاشتند-
و
برو بر نگارید جمشید را/پرستنده مر ماه و خورشید را-
همه مهتران را بر آن جا نگاشت/نگر تا چنان کامگاری که داشت-
بهادر امیرعضدی