برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
برخی واژه های چند مفهومه - بخش 3 - نژند، افسرده، پست، غرور، شکوهمند
***
نژند، افسرده، غمگین، زار، پریشان:
چو آمد بر تخت و گاه بلند/دلش بود زان کار مانده نژند
و
کسی را که خواهد برآرد بلند/یکی را کند سوگوار و نژند
و
وزین روی لشکر همه مستمند/پدر بر پسر سوگوار و نژند
نژند،پست، خوار و خفیف، ذلیل:
فراز آوریدش بخاک نژند/همان کس که بردش با بر بلند
و
یکی را چو خواهد برآرد بلند/هم آخر سپارد به خاک نژند
و
کنون از پس کوه چون مستمند/نشستی بکردار غرم نژند
کبر و غرور، تفاخر:
بدو گفت گشتاسپ تندی مکن/بلندی بیابی نژندی مکن
و
مرا این نژندی ز اسکندرست/کجا شاد با تاج و با افسرست
نژند، بزرگ، شکوهمند، با هیبت:
که بودند هر یک چو کوهی بلند/بزیر اندرون ژنده پیلی نژند
و
بر بیژن آمد چو پیلی نژند/برو اندر افگند بیژن کمند
بهادر امیرعضدی