برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

روایت های دوازده گانه فردوسی از شباهت های رستم با زرتشت - بخش (1)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

روایت های دوازده گانه فردوسی از شباهت های رستم با زرتشت - بخش (1)


***

رستم، پهلوان حماسی ایرانشهر، زرتشت پهلوان آیینی ایران شهر.

***

نبوغ فردوسی حکیم خردمند طوس در همسان سازی های روند بالیدن و به عرصه رسیدن رستم و زرتشت - بخش (1)

***

 شباهت نیای رستم با نیای زرتشت. هر دو، نژاده هستند.


نیاکان رستم:

نیاکان رستم، از نسل جمشید شاه، آخرین شاه پیشدادی:

جهاندار داند که دستان سام/بزرگ است و با دانش و نیک نام –

همان سام پور نریمان بدست/نریمان گرد از کریمان بدست –

بزرگست و "گرشاسب" بودش پدر/به گیتی بدی خسرو تاجور –

 

محمحد جعفر محجوب:

گرشاسب بنا به اوستا، مثل صاحب الزمان ست که روزی ظهور خواهد کرد و ضحاک را خواهد کشت. گرشاسب در ودای هندوان نیز قید شده. "گرشاسب" یعنی دارنده ی اسب لاغر –


 رستگار فسایی: 

گرشاسف بن استاسف، برادر زاده ی زاب، رستم از نژاد اوست، تاریخ بناکتی –

 

رستم به اسفندیار:

همان مادرم دخت مهراب بود/بدو کشور هند شاداب بود-

که ضحاک بودیش پنجم پدر/ز شاهان گیتی برآورده سر-

نژادی ازین نامورتر کراست/خردمند گردن نپیچد ز راست-

و

همی پهلوان بودم اندر جهان/یکی بود با آشکارم نهان-

به سام فریدون فرخ نژاد/که تاج بزرگی به سر بر نهاد-

ز تخت اندرآورد ضحاک را/سپرد آن سر و تاج او خاک را-

دگر سام کو بود ما را نیا/ببرد از جهان دانش و کیمیا-

و

که ضحاک مهراب را بُد نیا/دل شاه ازیشان پر از کیمیا-

 

نیاکان زرتشت:

در فصل ۷ گزیده های زاد اسپرم میخوانیم که نسب زردشت به ایرج، فریدون و جم می رسد آموزگار - تفضلی ۱۳۸۰، ص (۱۲۲-۱۲۳) و در منابع مختلفی همچون بندهش تاریخ بلعمی، تاریخ طبری و مجمل التواریخ و القصص نیز نسب زرتشت را به فریدون و جم می رسانند

بندهش، ص ۱۵۰-۱۵۲، طبری، ١٣٦٦، ج ۱، ص ۹۳، بلعمی، ۱۳۳۷، ص ۲۳، مجمل التواریخ و القصص ص (۲۵)

پورشسب، پورشسف، پدر زرتشت، به مفهوم دارنده ی  اسب دو رنگ یا اسب پیر-

پسرانش: هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانت یا سوشیانس –

خجسته پی و نام او زردهُشت/که آهرمن بدکنش را بکشت-

به شاه کیان گفت پیغمبرم/سوی تو خرد رهنمون آورم-

 

نبیره ی کی پشین(نواده ی کیقباد*):

 نبیره ی پشین پور او زردهَست/خردمند و بینا دل و پاک دَست-

..................................................

پ ن:

کیقباد، نواده ی فریدون، کیقباد، اولین شاه کیانی ، نوۀ منوچهر ِ پشنگ، از نژاد فریدون .

ز تخم فریدون یل کیقباد / که با فر و برزست و با رای و داد –

کیقباد:

ز تخم فریدون منم کیقباد / پدر بر پدر نام دارم به یاد -

 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد