برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۳ – خسرو پرویز

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۳ – خسرو پرویز

***

ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.

***

خسرو پرویز از ستارگان جویای فرجام شیرویه (قباد) می شود:

ششم سال زان دخت قیصر چو ماه/یکی پورش آمد همانند شاه-

از اخترشناسان بپرسید شاه/که هرکس که دارند اختر نگاه-

بدیدی که فرجام این کار چیست/ز زیچ اختر این جهاندار چیست-

چنین داد پاسخ ستاره شمر/که بر چرخ گردان نیابی گذر-

ازین کودک آشوب گیرد زمین/نخواند سپاهت برو آفرین-

هم از راه یزدان بگردد به نیز/ازین بیشتر چون سراییم چیز-

دل شاه غمگین شد از کارشان/وزان ناسزاوار گفتارشان-

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۲ – قیصر

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۲ – قیصر

***

ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.

***

قیصر برای رفتن دخترش مریم، به همسری نزد خسرو پرویز، بنا به مشاورت ستاره شمر، روز تعیین میکند: 

ستاره شمر پیش با رهنمای/که تارفتنش کی به آید ز جای-

به جنبید قیصر به بهرام روز/به نیک اختر و فال گیتی فروز-

دو منزل همی‌رفت قیصر به راه/سه دیگر بیامد به پیش سیاه-

به فرمود تا مریم آمد به پیش/سخن گفت با او ز اندازه بیش-

بدو گفت دامن ز ایرانیان/نگه دار و مگشای بند ازمیان-

برهنه نباید که خسرو تو را/ببیند که کاری رسد نو تو را-

بگفت این و بدرود کردش به مهر/که یار تو بادا برفتن سپهر-

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۱ – قیصر

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۱ – قیصر

***

ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.

***

قیصر در آگاه شدن از فرجام کار ِ خسرو پرویز، از ستارگان مدد می جوید: 

چوقیصر نگه کرد و نامه بخواند/ز هر گونه اندیشه بر دل براند-

ازان پس بدستور پرمایه گفت/که این راز را بازخواه از نهفت-

نگه کن خسرو بدین کار زار/شود شاد اگر پیچد از روزگار-


چو بشنید دستور دانا سخن/به فرمود تا زیج های کهن-

ببردند مردان اخترشناس/سخن راند تا ماند از شب سه پاس-

سرانجام مرد ستاره شمر/به قیصر چنین گفت کای تاجور-

نگه کردم این زیجهای کهن/کز اختر فلاطون فگندست بن-

نه بس دیر شاهی به خسرو رسد/ز شاهنشهی گردش نو رسد-

برین گونه تا سال بر سی وهشت/برو گرد تیره نیارد گذشت-


نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۰ – اورمزد ِ نرسی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۲۰ – اورمزد ِ نرسی

***

ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.

***

اورمزد نرسی، پدر شاپور از پیش بینی و پیشگویی کید هندی که ستاره ی بخت پیوند با تبار ِ مهرک نوشزاد را نیک می بیند، شادمان می شود: 

چنین گفت با نامداران شهر/هرانکس که او از خرد داشت بهر-

که از گفت دانا ستاره شمر/نباید که هرگز کند کس گذر-

چنین گفته بُد کید هندی که بخت/نگردد ترا ساز و خرم به تخت-

نه کشور نه افسر نه گنج و سپاه/نه دیهیم شاهی نه فر کلاه-

مگر تخمهٔ مهرک نوش‌زاد/بیامیزد آن دوده با ان نژاد-

کنون سالیان اندر آمد به هشت/که جز به آرزو چرخ بر ما نگشت-

چو شاپور رفت اندر آرام خویش/ز گیتی ندیده به جز کام خویش-

زمین هفت کشور مرا گشت راست/دلم یافت از بخت چیزی که خواست-


نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۱۹ – بهرام چوبینه


برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

نقش راز آلود ستارگان در شاهنامه ی فردوسی – بخش ۱۹ – بهرام چوبینه

***

ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.

***

پرموده با سپاهش سر در پی بهرام چوبین دارد. بهرام عزم رفتن به باغی دارد، شگون ِ رفتن به باغ در روز چار شنبه،  از ستاره ی دهر بد آمده می آید:   

ستاره شمر گفت بهرام را/که در چارشنبه مزن گام را-

اگر زین به پیچی گزند آیدت/همه کار ناسودمند آیدت-

یکی باغ بد در میان سپاه/ازین روی و زان روی بد رزم‌گاه-


بهرام گفت ِ ستاره شمار را به هیچ می انگارد. در باغ به محاصره سپاه پرموده می افتد و در فرجام از محاصره دشمن جان به در می برد:

بشد چارشنبه هم از بامداد/بدان باغ کامروز باشیم شاد-

ببردند پرمایه گستردنی/می و رود و رامشگر و خوردنی-

بیامد بدان باغ و می درکشید/چوپاسی ز تیره شب اندر کشید-

طلایه بیامد بپرموده گفت/که بهرام را جام و باغست جفت-

سپهدار ازان جنگیان شش هزار/زلشکر گزین کرد گرد و سوار-

فرستاد تا گرد بر گرد باغ/بگیرند گردنکشان بی‌چراغ-

چو بهرام آگه شد از کارشان/زرای جهانجوی و بازارشان-

ازان رخنه باغ بیرون شدند/که دانست کان سرکشان چون شدند-

.......................................................................................

* پرموده، پسر ساوه شاه از خاقان های چینی - پرموده نیز از خاقان های چین ست – پرموده، سردار سپاه ترکان تورانی در نبرد با بهرام بهرام یا بهرام چوبینه ست که بدست او نیز اسیر می شود -