برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۶)
***
هرمزد انوشیروان به بهرام چوبینه:
با دوازده هزار سرباز می خواهی به جنگ ساوه شاه بروی؟
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۵)
***
گردیه در برابر زیاده خواهی برادرش بهرام چوبینه، با استناد به تاریخ چنین می گوید:
نه نیکوست این دانش ورای تو/ بکژی خرامد همی پای تو -
بسی بد که بیکار بدتخت شاه / نکرد اندرو هیچکهتر نگاه -
جهان را بمردی نگه داشتند / یکی چشم برتخت نگماشتند -
هرآنکس که دانا بدو پاک مغز / زهرگونه اندیشهای راند نغز -
بداند که شاهی به ازبندگیست / همان سرافرازی زافگندگیست -
نبودند یازان بتخت کیان / همه بندگی را کمر برمیان -
ببستند و زیشان بهی خواستند / همه دل بفرمانش آراستند -
نه بیگانه زیبای افسر بود / سزای بزرگی بگوهر بود -
زکاوس شاه اندرآیم نخست / کجا راه یزدان همیبازجست -
که برآسمان اختران بشمرد / خم چرخ گردنده رابشکرد -
به خواری و زاری بساری فتاد / از اندیشهی کژ وز بدنهاد -
چوگودرز وچون رستم پهلوان / بکردند رنجه برین بر روان -
ازان پس کجا شد بهاماوران / ببستند پایش ببند گران -
کس آهنگ این تخت شاهی نکرد/ جز از گرم و تیمار ایشان نخورد -
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۴)
***
خزروان سالار و سایر بزرگان، بهرام چوبینه را که برای تصاحب تخت و تاج خسرو پرویز دور خیز کرده را به تاریخ ضحاک و شاهان زیاده خواه جلب می کنند:
ز ضحاک تازی و نخست اندر آی/که بیدادگر بود و نا پاک رای-
دگر آنکه بد گوهر افراسیاب/ز توران بدان گونه بگذاشت آب-
سه دیگر سکندر که آمد ز روم/به ایران و ویران شد این مرز و بوم-
چهارم چو نا پاک دل خوشنواز*/که گم کرد زین بوم و بر نام و ناز-
..................................................................................
پ ن:
* خوشنواز، یا آخشونوار( به نقل از تئودور نولدکه ی آلمانی ) - شاه هیاطله - قاتل فیروز پدر قباد ساسانی - شاه تورانی . شکست دهنده پیروز یزدگرد بوسیله حفر خندق . همه سران ایران از جمله پیروز یزدگرد وهرمزد.
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۳)
***
خسرو پرویز، بهرام چوبینه را به تاریخ نیاکان حواله میدهد:
نگه کن کنون تا نیاکان ما/گزیده جهاندار و پاکان ما -
به بیداد کردند جنگ ار به داد/نگر تا ز پیران که دارد به یاد-
سزد گر بپرسی ز دانای روم/که این بد ز زاغ آمدست ار ز بوم -
بهادر امیرعضدیبرگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۲)
***
بهرام گور پس از به تخت نشستن مرزبانان را فرا می خواند و از گذشته ی تاریخ می گوید:
هرانکس که بیداد بد دور کرد / به نادادن چیز و گفتار سرد -
وزان پس چنین گفت با موبدان / که ای پرهنر پاکدل بخردان -
"جهان را ز هرگونه دارید یاد / ز کردار شاهان بیداد و داد" -
بسی دست شاهان ز بیداد و آز / تهی ماند و هم تن ز آرام و ناز -
جهان از بداندیش در بیم بود / دل نیکمردان به دو نیم بود -
همه دست کرده به کار بدی / کسی را نبد کوشش ایزدی -
نبد بر زن و زاده کس پادشا / پر از غم دل مردم پارسا -
به هر جای گستردن دست دیو / بریده دل از بیم گیهان خدیو -
سر نیکویها و دست بدیست / در دانش و کوشش بخردیست -
همه پاک در گردن پادشاست / که پیدا شود زو همه کژ و راست -
آنگاه بهرام گور تیغ نقد بر پدرش،(یزدگرد بزهکار) می کشد:
پدر گر به بیداد یازید دست / نبد پاک و دانا و یزدانپرست -بهادر امیرعضدی