برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۲۷) - جبر اندیشی فردوسی.
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
پند فردوسی، گریزی از جبر ِ دهر(اراده یزدان) نیست:
چو یزدان چنین راند اندر بوش/بران بود چرخ روان را روش-
کس از داد یزدان نیابد گریغ/وگر چه بپرد برآید به میغ-
سنان گر بدندان بخاید دلیر/بِدرّد ز آواز او چرم ِ شیر،
گرفتار فرمان یزدان بود/وگر چند دندانش سندان بود-
پند فردوسی، جهان را اعتباری نیست:
زمانه سراسر فریبست و بس/بسختی نباشدت فریادرس-
جهان را نمایش چو کردار نیست/سپردن بدو دل سزاوار نیست-
بهادر امیرعضدی
و.ک(119)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***زمانه به مردم شد آراسته/وزو ارج گیرد همی خواسته-
و.ک(120)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
وصف سیمای زال:
نهادند دینار و گوهر به پیش/بپرسید رودابه از کم و بیش-
پری چهره هر پنج بشتافتند/چو با ماه جای سخن یافتند-
که مردیست برسان سرو سهی/همش زیب و هم فر شاهنشهی-
همش رنگ و بوی و همش قد و شاخ/سواری میان لاغر و بر فراخ-
دو چشمش چو دو نرگس قیرگون/لبانش چو بسد رخانش چو خون-
کف و ساعدش چو کف شیر نر/هیون ران و موبد دل و شاه فر-
سراسر سپیدست مویش برنگ/از آهو همین است و این نیست ننگ-
سر جعد آن پهلوان جهان/چو سیمین زره بر گل ارغوان-
بهادر امیرعضدی
و.ک(121)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***سیندخت شکیبا و با متانت، گوش ِ جان به ندای دل و روح شیدای رودابه می سپارد و با درک و درایت و درد آشنای دلدادگی، به همدردی با رودابه می پردازد و باور ِ پاکی ِ عشق ِ رودابه به زال را به جان می پذیرد:
فروماند سیندخت زان گفتگوی/پسند آمدش زال را جفت اوی-
چنین داد پاسخ که این خُرد نیست/چو دستان ز پرمایگان گُرد نیست-
بهادر امیرعضدی