برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (68) - پند گودرز به طوس ِ نوذر
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند سرزنش آمیز گودز بر بالین فرود به طوس نوذر:
سیاوش بد خفته بر تخت زر/ابا جوشن و تیغ و گرز و کمر-
برو زار بگریست گودرز و گیو/بزرگان چو گرگین و بهرام نیو-
رخ طوس شد پر ز خون جگر/ز درد فرود و ز درد پسر-
که تندی پشیمانی آردت بار/تو در بوستان تخم تندی مکار-
چنین گفت گودرز با طوس و گیو/همان نامداران و گردان نیو-
که تندی نه کار سپهبد بود/سپهبد که تندی کند بد بود-
چنینست هرچند مانیم دیر/نه پیل سرافراز ماند نه شیر-
دل سنگ و سندان بترسد ز مرگ/رهایی نیابد ازو بار و برگ-
پند گودرز به طوس، در نبرد هماون:
اگر یک بیک تن بکشتن دهیم/وگر تاج گردنکشان برنهیم-
چنین است فرجام آوردگاه/یکی خاک یابد یکی تاج و گاه-
ز گودرز بشنید طوس این سخن/سرش گشت پردرد و کین کهن-
بهادر امیرعضدی
و.ک(107)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***کیخسرو و گرفتن درفش کاویانی از طوس و سپردن به فریبرز:
چو این نامه خوانی هم اندر شتاب/ز دل دور کن خورد آرام و خواب-
سبک طوس را بازگردان بجای/ز فرمان مگرد و مزن هیچ رای-
سپهدار و سالار زرینه کفش/تو می باش با کاویانی درفش-
بیاورد طوس آن گرامی درفش/ابا کوس و پیلان و زرینه کفش-
بنزد فریبرز بردند و گفت/که آمد سزا را سزاوار جفت-
برفت و ببرد آنک بد نوذری/سواران جنگ آور و لشکری-
ز پیشش براند و بفرمود بند/به بند از دلش بیخ شادی بکند-
بهادر امیرعضدی
و.ک(108)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***کیخسرو، بخاطر نابخردی طوس نوذر در مرگ فرود، او را برکنار میکند.
***
کیکاووس سپهسالاری طوس را به فریبرز واگذار میکند:دریغ آنچنان گرد خسرونژاد/که طوس فرومایه دادش بباد-
اگر پیش از این او سپهبد بدست/ز کاوس شاه اختر بد بدست-
چو این نامه خوانی هماندر شتاب/ز دل دور کن خورد آرام و خواب-
سبک طوس را بازگردان بجای/ز فرمان مگرد و مزن هیچ رای-
سپهدار و سالار زرینه کفش/تو می باش با کاویانی درفش-
فریبرز بنهاد بر سر کلاه/که هم پهلوان بود و هم پور شاه-
ترا پیش رو گیو باشد بجنگ/که با فر و برزست و چنگ پلنگ-
بهادر امیرعضدی
و.ک(109)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***بهادر امیرعضدی