برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (80) - پند پیران به گیو
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند پیران به گیو:
مرا مرگ بهتر ازان زندگی/که سالار باشم کنم بندگی-
یکی داستان زد برین بر پلنگ/چو با شیر جنگ آورش خاست جنگ-
بنام ار بریزی مرا گفت خون/به از زندگانی بننگ اندرون-
بهادر امیرعضدی
و.ک(003,6)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***بهادر امیرعضدی
و.ک(003,5)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***بهادر امیرعضدی
و.ک(003,4)
بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
هفت در شاهنامه - 3 - هفت گردان
***
هفت گرد با رستم برای نجات بیژن از چاه:
بفرمود رستم بسالار بار/که بگزین ز گردان لشکر هزار-
ز مردان گردنکش و نامور/بباید تنی چند بسته کمر-
چو گرگین و چون زنگهٔ شاوران/دگر گستهم شیر جنگ آوران-
چهارم گرازه که راند سپاه/فروهل نگهبان تخت و کلاه-
چو فرهاد و رهام گرد دلیر/چو اشکش که صید آورد نره شیر-
چنین هفت یل باید آراسته/نگهبان این لشکر و خواسته-
و
چو آمد بر سنگ اکوان فراز/بدان چاه اندوه و گرم و گداز-
چنین گفت با نامور هفت گرد/که روی زمین را بباید سترد-
بباید شما را کنون ساختن/سر چاه از سنگ پرداختن-
پیاده شدند آن سران سپاه/کزان سنگ پردخت مانند چاه-
بسودند بسیار بر سنگ چنگ/شده مانده گردان و آسوده سنگ-
بهادر امیرعضدی